چــرکــ نــویــس

چــرکــ نــویــس

باید یه جایی باشه که آدم اونجا بتونه خودش باشه و چیزی رو تظاهر نکنه و این وبلاگ تنها جایی هست که من میتونم خود واقعیم رو بدون هیچ گونه تظاهری و با تمام نقص هام نشون بدم
.
این جا روز مرگی ها یا شاید همون بهتر باشه بگیم چرک نویس های یک ذهن بیمار هست
نظرات دیگر تایید نمی شوند ولی شما برایم نظراتتان را بگویید با جان و دل میخوانم همه شان را

طبقه بندی موضوعی

تاریک

شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۲۸ ب.ظ
نمیدونم اولش رو باید چ جوری شروع کنم اما خیلی دلم میخواست از این شهر فرار کنم و برم یه جایی که هیچکی منو نشناسه به هیچکس هم نگم کجام اصن انگار علی مرده بعد تو اون شهر با هیچکس هم صمیمی نمیشم بعد یه هو به سرم میزنم اگه پیر شدم و هیچکس نبود تو پیری به دادم برسه چیکار کنم...
بعد یه هو همه ی این افکار ناپدید میشن تو ذهنم
آخه تا کی باید تحمل کرد این ادما رو که از روی ترحم بهت نگاه میکنن همینایی که این همه اذیت کردنم و هیچ وقت نتونستن سر حرفشون بمونن البته شاید مقصر خودمم که حرفای این ادما رو جدی میگیرم و فکر میکنم واقعا روی حرفاشون میمونن یا شایدم باید این عادت ترسناک رو که از یه ادمی به ادم دیگه ای پناه میبرم رو بزارم کنار ولی ...
دیگه ذهنم چیزی برای نوشتن نداره این یعنی تاریک ترین نقطه ممکن تو ذهنن ایجاد شده که دیگه کلمات نمیتونن وصفش کنن
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۷
عـلـی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی